این آخرین گزارش آمار ارایه منتشر شده توسط موسسه پژوهش و برنامه ریزی وزارت علوم از ترکیب جمعیتی دانشجویان کشور در کتاب آمار آموزش عالی ایران در سال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۱ است.
مطابق این گزارش از میان ۳ میلیون و ۲۴۹ هزار و ۶۰۱ دانشجوی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ یک میلیون و ۶۳۱ هزار و ۹۶ دانشجو زن و یک میلیون و ۶۱۸ هزار و ۵۰۵ دانشجو مرد هستند. این اعداد نشان از ادامه روند صعودی ورود زنان به دانشگاه ها و کاهش ورود مردان به دانشگاه ها است. به عبارت دیگر در کنار کاهش نسبی استقبال مردان برای ورود به دانشگاه ها، چند سالی است که با پدیده تغییر ترکیب جنسیتی به نفع دختران هستیم.موضوعی که توجه بسیاری از صاحب نظران و مسئولان را به خود جلب کرده این است که این تغییر چه پیامدهایی بدنبال خواهد داشت و آیا بر روی بازار کار و اشتغال در آینده تاثیرخواهد گذاشت؟
باید این پدیده را هوشمندانه مدیریت کرد
علی باقر طاهری نیا، معاون وزیر علوم و رئیس مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی در پاسخ به قدس می گوید: در حال حاضر پنجاه و نیم درصد دانشجویان ما را دختران و چهل و نیم درصد را پسران تشکیل می دهند. ضمن این که این نسبت یا فاصله در کنکور سال ۱۴۰۳ هم خیلی بیشتر شده است و پیش بینی می شود در سال های آینده نیز همچنان شاهد افزایش جمعیت دختران دانشجو به نسبت پسران باشیم.
وی درباره دلایل شکل گیری تغییر ترکیب جنسیتی به نفع دختران در آموزش عالی می گوید: عوامل مختلفی در بهم خوردن تعادل ترکیب جنسیتی در آموزش عالی نقش داشته است. در وضعیت موجود داوطلبان پسر به دلیل شرایط اقتصادی و معیشتی، کار را بر تحصیل ترجیح می دهند. در واقع برخلاف گذشته تحصیلات عالیه در اولویت نخست پسرها قرار ندارد؛ یعنی کار یا فرصت شغلی اولویت نخست شان است. علاوه بر این برخلاف ذهنیت های قبلی تحصیل در مقاطع بالاتر برای پسران لزوما به معنی افزایش فرصت های شغلی مناسب نیست. از سوی دیگر پسرها بعد از دریافت دیپلم اگر همان سال در کنکور قبول نشوند باید برای انجام خدمت سربازی اعزام شوند که این موضوع آن ها را از آمادگی آموزشی دور می کند. اما دختران بعد از دیپلم فرصت دارند در منزل بنشینند و تمام وقت مطالعه کنند و در نهایت با دست پر به میدان رقابت بیایند و همین موضوع شانس موفقیت آن ها را در کنکور افزایش می دهد.
وی بالا رفتن سن ازدواج دختران را یکی دیگر از دلایل ایجاد پدیده یاد شده می داند و می گوید: سن ازدواج دختران افزایش پیدا کرده که این موضوع هم تحت تاثیر تحصیل می باشد و هم در تحصیل تاثیر گذار است. در واقع بر یکدیگر تاثیر متقابلی دارند. وقتی دختران در سن بالاتری ازدواج میکنند می توانند وقت بیشتری برای تحصیل صرف کنند که در این حالت از یک سو شانس شان برای قبولی در دانشگاه افزایش می یابد و از سوی دیگر ازدواجشان بیشتر به تعویق می افتد.
طاهری نیا در خصوص مثبت یا منفی بودن تغییر ترکیب جنسیتی به نفع دختران در آموزش عالی می گوید: واقعیت این است که جامعه به نیروی کار دانش آموخته و ماهر نیاز دارد، از سوی دیگر بسیاری از مشاغل، ذاتا مردانه هستند و به همین دلیل سهم آقایان در آموزش عالی و در اشتغال و مشاغل مرتبط با حرفه های خاص باید حفظ شود. بنابراین فارغ از این که پدیده مذکور مثبت است یا منفی، باید آنرا به صورت آمایشی مدیریت کرد و در برخی رشته های تحصیلی و مشاغل که زنانه هستند، زمینه و فرصت بیشتری برای بانوان و در رشته ها و مشاغلی که بیشتر مردانه هستند زمینه و فرصت بیشتری برای آقایان ایجاد کنیم.
به هر حال پدیده یاد شده نباید رها شده باشد بلکه باید آنرا هوشمندانه راهبری کرد. یعنی ضمن احترام به علایق داوطلبان به تحصیل، فارغ از جنسیت، باید زمینه آموزش عالی آنان را فراهم کنیم اما موضوع جزو مواردی است که باید آنرا بر اساس نیاز بازار، جامعه و سیاست های کلان نظام آموزش عالی مدیریت کرد.
طاهری نیا، سپس به موضوع روند اجرای طرح آمایش آموزش عالی و میزان موفقیت آن در مدیریت پدیده مذکور می پردازد و می گوید: این طرح کاملا علمی، جامع و همه جانبه است. یعنی نه تنها شامل حذف و اضافه کردن رشته های آموزشی می شود بلکه توسعه متناسب با نیاز استان و منطقه را در بر می گیرد . ضمن این که متناسب با نیاز جامعه و نیروی کار ماهر است. بنابراین اجرای درست آن یک ضرورت بدیهی برای مدیریت بهینه آموزش عالی کشور است. اما این اتفاق به دلایل مختلف از جمله همکاری نکردن دستگاه های مسئول، مداخله های سیاسی در تصمیم گیری های علمی تاکنون نیفتاده و اجرای آن توفیق جشمگیری نداشته است. پس این که می بینیم این پدیده هنوز مهار نشده بخشی از علتش به اجرا نشدن درست طرح آمایش آموزش عالی بر می گردد.
رئیس مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی درباره پیامدهای منفی ورود بیشتر دختران به نسبت پسران در آموزش عالی هم می گوید: یکی از مهترین پیامدهایش این است که موجب تراکم دانش آموختگان بیکار می شود. علاوه بر این که افزایش جمعیت دانشجویان دختر و تراکم این جمعیت در رشته هایی که هیچ تضمینی برای آینده شغلی شان وجود ندارد کم کم موجب پشیمانی و نارضایتی فارغ التحصیلان دانشگاهی می شود چون هر کدام از آن ها در این مسیر وقت، انرژی و سرمایه مالی زیادی هزینه می کنند. به همین خاطر است که باید این پدیده را مدیریت کرد و ظرفیت های آموزش عالی را بر اساس نیازهای جامعه فراهم نمود.
اجرای درست طرح آمایش آموزش عالی
قاسم عموعابدینی، معاون سابق آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، هم گسترش آموزش عالی را در بین افراد جامعه موجب توسعه یافتگی کشور ارزیابی می کند و به قدس می گوید: مهمترین دلیل استقبال بیشتر دختران به آموزش عالی، توجه اساسی جمهوری اسلامی به دختران و عدالت آموزشی است.
وی با اشاره به این که خانواده محوری و توسعه فرهنگی و اجتماعی مورد توجه ویژه نظام مقدس جمهوری اسلامی است، به همین خاطر سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها در حوزه آموزش عالی به گونه ای بوده که دختران ما بتوانند تحصیلات عالیه کسب کنند. در واقع در کنار حمایت های مادی و معنوی خانواده ها از دختران برای ورود به دانشگاه ها، نظام آموزش عالی هم طبق قوانین و از طریق برگزاری کنکور فضای مناسبی ایجاد کرده تا زنان برای تامین زندگی و آینده شان به تحصیلات دانشگاهی توجه بیشتری داشته باشند که نتیجه اش ورود ۶۵ درصدی دختران به دانشگاه ها بوده است.
وی برهم خوردن توازن جنسیتی در آموزش عالی را خالی از اشکال نمی داند و می گوید: دخترها در برخی از رشته های تحصیلی و مشاغل، خیلی نمی توانند کار کنند و موفق باشند. بنابر این نظام آموزشی باید اقداماتی مثل سهم بندی انجام دهد تا این قشر به سمت رشته هایی بروند که با آن ها سازگارترند و موفقیت شان بیشتر است. چون در این صورت مشکل ناترازی جنسیتی در دانشگاه ها حل می شود.
عموعابدینی، با اشاره به این که اجرای طرح آمایش آموزش عالی در دولت سیزدهم با قوت شروع شده است، تصریح می کند: هیچ تردیدی نیست که اجرای این طرح در ایجاد تعادل برای ورود دختران و پسران به دانشگاه ها و رشته های تحصیلی تاثیرات مثبتی دارد به همین خاطر امید است دولت چهاردهم نیز با قوت اجرای آنرا پیش ببرد.
تعیین حد نصاب ۵۰ درصدی برای پذیرش در برخی رشته ها
غلامحسین رحیمی، معاون سابق پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، هم در پاسخ به قدس می گوید: چه پیش از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن هیچ منعی برای ورود دختران به آموزش عالی و دانشگاه ها نبوده است و مثل پسران در آزمون ها شرکت می کردند و اگر از نظر نمره حایز امتیاز می شدند و در رتبه بندی ها بالاتر قرار می گرفتند به طور طبیعی ظرفیت های دانشگاهی را پر می کردند. اما از دهه ۷۰ به بعد به تدریج شاهد پدیده ای هستیم که اشتیاق دختران برای تحصیل در دانشگاه ها را بیشتر از قبل نشان می دهد. نخستین دلیل این موضوع تشویق خانواده است. در واقع این خانواده ها هستند که دختران شان را تشویق می کنند وارد صحنه اجتماعی بویژه در حوزه نظام علمی و نهادهای دانشگاهی شوند و تحصیلات عالیه کسب کنند.
وی جدا از تشویق خانواده ها و فراهم شدن فضای مناسب از سوی نظام آموزشی برای ورود دختران به دانشگاه ها، معافیت این قشر را از انجام نظام وظیفه یکی دیگر از دلایل تغییر ترکیب جنسیتی آموزش عالی به نفع بانوان عنوان می کند و می گوید: جالب این است که طبق آمارها افرادی که سال دوم و یا کنکور بعدی شرکت می کنند شانس شان برای قبولی در دانشگاه و حتی رشته مورد دلخواه شان بیشتر می شود .
رحیمی، وجود دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی مختص بانوان را یکی دیگر از عوامل پدیده یاد شده ارزیابی می کند و می گوید: بیش از ۶ دانشگاه و مرکز آموزش عالی کشور ویژه دختران می باشد که مشهورترین آنها دانشگاه الزهرا است. درحالی که ما به جز نهادهای نظامی و انتظامی که معمولا داوطلبان ویژه و خاص خودشان را دارند دانشگاه خاص پسران نداریم. به عبارت دیگر ما دو فرصت بیشتر برای دختران جامعه برای آموزش عالی فراهم کردیم و این بدین معنی است که احتمال قبولی این عده بدون این که ربطی مستقیم به نمره قبولی شان داشته باشد در کنکور بالا می رود که این مسئله مهمی است و باید به آن توجه شود.
وی پیشی گرفتن دختران از پسران را در ورود به دانشگاه ها پدیده ای مثبت می داند و می گوید: در مجموع این اتفاق بسیار مفید و موثر بوده است چون موجب رشد خانواده ها و رشد فکری، فرهنگی، اجتماعی وعلمی نیمی از جمعیت کشور می شود لذا باید این روند را ادامه داد . البته در کنار این موضوع باید به این نکته هم توجه کرد که اهتمام دخترها در ورود به همه رشته ها یکسان نیست. مثلا به علوم انسانی، علوم پایه، برخی از رشته های کشاورزی و هنر بیشتر اهتمام دارند تا مثلا به رشته های فنی و کاربردی و... به همین خاطر با این که از یک دهه پیش میانگین ورود دختران به دانشگاه ها حدود ۵۲ درصد است اما آن ها به صورت یکنواخت در همه رشته های تحصیلی توزیع نمی شوند. به طوری که گاهی در برخی از رشته ها حتی تا ۹۰ درصد پذیرفته شدگان را دختران تشکیل می دهند مثلا رشته ای که ۳۰ دانشجو ظرفیت داشت ۲۵ نفر از پذیرفته شدگان دختر هستند چون به دلیل جنسیتی و... به برخی رشته ها بیشتر توجه دارند و در آن ها قبول می شوند.
رحیمی، عدم توزیع مناسب و یکنواخت دانشجویان دختر را در رشته های تحصیلی یک نقص می داند و می گوید: این موضوع بعدها بازار کار را دچار ناترازی جنسیتی می کند. در واقع مهمترین پیامد پدیده یاد شده ایجاد ناترازی جنسیتی در بازار کار است. بنابراین برای رفع این مشکل برای تعدادی از رشته های تحصیلی حتما باید حدنصابی را برای پذیرش جنسیتی تعیین کنیم. یعنی حداقل باید حد نصاب ۵۰ درصدی برای قبولی دخترها و پسرها در برخی از رشته های تحصیلی غیر پزشکی مثل زراعت، باغبانی، معدن، مکانیک در نظر بگیریم. چون این موضوع آن دو محرومیتی را که پسرها با آن مواجه هستند جبران می کند.
وی تعیین حد نصاب برای پذیرش در برخی رشته های پزشکی را هم بسیار ضروری عنوان می کند و می افزاید: البته در این حوزه این وزارت بهداشت است که باید حد نصاب را در نظر بگیرد چون مسئولیت تامین پزشک، دندان پزشک، پیراپزشک و... را کشور به عهده دارد. به هرحال توزیع جنسیتی در این گونه رشته ها خیلی مهم است چون باید این امکان را گذاشت تا اگر مردم خواستند به پزشک زن یا مرد مراجعه کنند به اندازه کافی در اختیارشان باشد. یعنی نباید طوری باشد که مثلا در یک رشته پزشکی ۸۰ درصد صندلی دانشگاه ها به دختران و ۲۰ درصد به پسران اختصاص پیدا کند.
نظر شما